بازی Overwatch
Overwatchجدیدترین بازی کمپانی بلیزارد است که چندی پیش برای ایکس باکس وان، پلی استیشن 4 و رایانه های شخصی ویندوزی عرضه شد. حال قصد داریم این بازی را بررسی کرده و با نقاط ضعف و قوت آن آشنا شویم.
ویدیو بازی در ادامه مطلب...
از همان روزهای اولی که صنعت بازیهای ویدیویی آغاز به کار کرد و مخصوصا طی چند سال اخیر، بازیهای زیادی را شاهد بودیم که علیرغم داشتن گرافیک و جلوههای بصری عالی، هرگز نتوانستد به یک اثر موفق تبدیل شوند. دلیل این امر هم بدون شک به ضعف گیمپلی آن بازیها مربوط میشد. چرا که قطعا در یک بازی ویدیویی، گیمپلی مهمترین المان برای گیمر و چیزی است که بازی را از فیلم و سریال جدا میکند. به همین دلیل هم بازیهای زیادی وجود دارند که علیرغم نداشتن المانهای قوی دیگر مثل داستان یا گرافیک و فقط به لطف گیمپلی غنی، خود را در بین بازیهای ویدیویی مطرح کردهاند.
بلیزارد(Blizzard Entertainment) یکی از کمپانیهایی است که همواره در بازیهای خود اولویت اصلی را خلق یک گیمپلی عالی قرار داده است. نسخههای استراتژیک Warcraft در زمان خود بهترین و بالانسترین گیمپلی را در بین بازیهای استراتژیک داشتند و این امر در مورد سری StarCraft هم صدق میکند. یا به عنوان یک مثال بهتر، میتوان به World of Warcraft اشاره کرد که با گذشت چندین سال از عرضه نسخه اولیه و با وجود اینکه این روزها دیگر از لحاظ گرافیکی در برابر رقبا حرفی برای گفتن ندارد، هنوز هم افراد زیادی به دلیل همین گیمپلی غنی آن را بازی میکنند. این مسئله در مورد دیگر بازیهای این کمپانی بزرگ هم صدق میکند گه آخرین نمونه آنها Overwatch است. با اینکه این بازی اولین تجربه بلیزارد در سبک تیراندازی اولشخص است و به همین دلیل هم کمی در موفق بودن آن شک داشتم، ولی مشخص است که علیرغم نداشتن تجربه قبلی، بلیزارد به خوبی ویژگیهایی که میتوانند باعث موفقیت یک بازی در این سبک شوند را بررسی کرده و تک تک آنها را به خوبی در بازی خود پیاده کرده است.
به عنوان یک تیراندازی اولشخص آنلاین، «وجود بالانس» در بازی و «تواناییمحور بودن» آن بسیار مهم و حیاتی هستند و این دقیقا همان ویژگی است که در بازیهای موفق همسبک مثل Counter Strike یا Quake نیز به خوبی رعایت شده است. در Overwatch کلا شاهد ۲۱ قهرمان هستیم که هریک از آنها از لحاظ ظاهری، شخصیتی و خصوصیات مبارزهای با یکدیگر فرق دارند و در ۴ کلاس تانک، پشتیبان، مهاجم و مدافع دستهبندی میشوند. هر قهرمان دارای دو توانایی خاص است و یک توانایی «آلتیمت» (Ultimate) هم دارد که پس از مدتی شارژ میشود و بسیار قدرتمند است. با وجود تمام این تفاوتها بین هیروهای بازی، سازندگان آن قدر هنرمندانه نقاط ضعف و قوت این قهرمانها را پیریزی کردهاند که هیچ یک از آنها از ابتدا محکوم به شکست نیست و هیچکدام هم برتری خاصی نسبت به دیگری ندارد. این وسط تنها عاملی که میتواند تعیینکننده موفقیت یا شکست در نبردها باشد، همکاری تیمی و از آن مهمتر تواناییهای گیمر است. همین مساله اصلیترین نقطه قوت بازی و عاملی است که باعث میشود بتوان ساعتها Overwatch را تجربه کرد، از آن لذت برد و هرگز حس نکرد که بازیکن رقیب، به دلیل استفاده از یک هیروی به خصوص، شانس بیشتری برای پیروزی دارد.
ویژگی مثبت بعدی که در Overwatch وجود دارد و بسیار هم لذتبخش است، سرگرمکننده و مفرح بودن بازی است. در Overwatch خبری از دنیای جدی و پر از خون و خونریزی Call of Duty و نمونههای مشابه نیست و همه چیز در یک دنیای فانتزی با شخصیتهای فانتزیتر جریان دارد که نباید خیلی جدی گرفته شوند و باید فقط و فقط در دنیای بازی غرق شد و از آن لذت برد. پیشتر به بالانس بودن شخصیتها اشاره کردیم و حال بد نیست نگاهی هم به نوع طراحی آنها داشته باشیم که یکی دیگر از نقاط مثبت بازی است. از همان نگاه اول، چیزی که در قهرمانان بازی خودنمایی میکند، دقت و وسواس بالای سازندگان در خلق جزییات است. به همین دلیل هم طراحی قهرمانهای بازی از یک نینجای ژاپنی (Genji) گرفته تا یک تانک متحرک که پرندهای بر روی آن آشیانه کرده (Bastion)، بینظیر و کاملا منحصربهفرد است و همین عامل باعث میشود تا خیلی زود عاشق این شخصیتها شوید و از ساعاتی که با آنها بازی میکنید، کاملا لذت ببرید.
Overwatch دو حالت تکنفره و چندنفره دارد؛ با این حال حالت تکنفره بازی بیشتر با هدف آشنا کردن گیمر با مکانیزمهای بازی طراحی شده و در آن میتوانید همراه همتیمیهای خودتان با دشمنان کنترل شده توسط هوش مصنوعی مبارزه کنید. اصلیترین قسمت بازی اما بخش چندنفره است که در آن شاهد ۴ حالت مختلف هستیم، با اینکه شاید این تعداد «کم» به نظر برسد، ولی بلیزارد سعی کرده بیشتر حالتهایی را در بازی بگنجاند که طرفداران این سبک از بازیها علاقه زیادی به آنها دارند و به همین دلیل هم هرگز حس تکراری بودن به گیمر دست نخواهد داد. همچنین تنوع بالای نقشههای بازی هم مزید علت میشود تا شاهد تنوع بسیار خوبی در اروواچ باشیم.
در مجموع ۱۲ نقشه در بازی گنجانده شده که هریک از آنها براساس یک کشور خاص طراحی شدهاند و امکان بازی در کشورهایی مثل ژاپن، انگلیس، مکزیک، مصر، یونان و چند مورد دیگر در بازی وجود دارد. ویژگی مثبت نقشههای بازی، طراحی بینظیر آنها است. نقشهها بر اساس مناطق معروف هر کشور طراحی شدهاند و برای مثال در نقشه مصر شاهد اهرام مشهور این کشور هستیم و در نقشه ژاپن ساختمانهای معبدمانند این کشور خودنمایی میکنند. علاوه بر این طراحی هنری، در هر نقشه یک قطعه موسیقی متناسب با حال و هوای آن کشور به گوش میرسد که این موسیقیها هم تنوع بسیار بالایی دارند و به همین دلیل میتوان گفت که Overwatch از لحاظ صوتی هم یک بازی موفق است. صداگذاری قهرمانان و تکیهکلامهای خاص هریک از آنها، عامل دیگری است که به موفق بودن صداگذاری و جنبههای صوتی بازی کمک کرده است.
المان دیگری که در Overwatch عملکرد بسیار خوبی دارد، بخش گرافیکی بازی است. این قضیه هم در مورد گرافیک هنری و هم گرافیک فنی این اثر صدق میکند. از حیث فنی، بافتهای بازی کیفیت بسیار خوبی دارند و از آن مهمتر، شاهد یک تجربه روان با نرخ ثابت ۶۰ فریم هستیم که برای یک بازی در این سبک امری ضروری است و اگر شاهد افت فریم بودیم، قطعا این مساله میتوانست به تجربه بازی و ریتم آن ضربه بزند. ولی Overwatch حتی در شلوغترین صحنهها هم با نرخ ثابت ۶۰ فریم اجرا میشود. از مباحث فنی که فاصله بگیریم، به گرافیک هنری این بازی میرسیم که در یک کلام عالی و ستودنی است. بلیزارد برای بازی سراغ یک گرافیک انیمیشنی رفته که هم واقعا زیبا اعمال شده است و هم کاملا مطابق با حال و هوای بازی است و در طراحی تکتک قسمتهای این اثر از شخصیتها گرفته تا محیط بازی، شاهد جلوههای هنری بسیار زیبایی هستیم.
یکی دیگر از نقاط مثبت بسیار مهم Overwatch، مخصوصا برای ما گیمرهای ایرانی، سرورهای عالی بازی است. به جرأت میتوان گفت که حتی با معمولیترین اینترنتی که تصور کنید هم میتوان Overwatch را بدون ذرهای تاخیر یا مشکل تجربه کرد و شخصا در چند روزی که بازی تجربه کردم، شاهد هیچ قطعی یا مشکل مشابه نبودم و سیستم پیدا کردن نبرد بازی هم بسیار سریع و عالی عمل میکند.
به عنوان کلام پایانی، میتوان گفت که بلیزارد در خلق Overwatch به رسالت اصلی یک بازی ویدیویی یعنی «سرگرمکننده بودن» پایبند بوده است. محصول جدید این کمپانی از آن بازیهایی است که میتوان برای مدت بسیار طولانی آن را تجربه کرد و هربار هم دقیقا مثل قبل از آن لذت برد. سیستم جوایز (لوت) بازی و آیتمهایی که به کمک آنها میتوان شخصیتها را شخصیسازی کرد، یکی دیگر از عواملی است که تنوع زیادی به بازی میدهد و گیمر را تشویق به تجربه آن برای مدت طولانی میکند. تمام المانهای Overwatch دقیقا همانند قطعات پازل به بهترین شکل ممکن کنار هم قرار گرفتهاند و یک تجربه ناب را خلق کردهاند. در کل اگر دنبال یک بازی سرگرمکننده هستید و مخصوصا اگر دوستانی دارید که میتوانید بازی را همراه با آنها تجربه کنید، در خرید Overwatch لحظهای شک نکنید و حداقل از سه ماه تابستان پیش رو با تجربه این بازی برای خودتان یک لذت غیرقابل وصف خلق کنید.
سلام
مرسی از راهنمائی که کردی