تقد بررسی بازی ومپایر vampyr
جمعه, ۱۱ مهر ۱۳۹۹، ۰۳:۳۵ ب.ظ
نقد و بررسی بازی Vampyr
روی سخنم با همهی آن کسانی است که Life is Strange را بازی کردهاند و خوششان آمده و بیصبرانه منتظرند بازی جدید این سازنده هم از راه برسد و یک بار دیگر با قصهگوییاش دلشان را ببرد. اگر جزو این دسته محسوب میشوید از همان راهی که آمدهاید برگردید! از این خبرها نیست. دلتان را صابون نزنید، به انتظار ننشینید و Vampyr را هم از لیست خریدتان حذف کنید! دونتناد استودیویی است که از همان سال 2013 و Remember Me ساختنش میشد فهمید که به دنبال لقمههای بزرگ است. به دنبال این است که کارهای بزرگ و شگفتانگیز بکند و بازیهای به یاد ماندنی بسازد. آنها قصهی به یادماندنیای برای بازیشان نوشتند، ایدههای خوبی را در گیمپلی آن پیاده کردند و با یک ناشر خوب و خوشنام یعنی کپکام وارد مذاکر شدند و نظر آنها را جلب کردند. اما در نهایت باز هم نتوانستند یک بازی بینقص تحویل دهند. ایدههای درون Remember Me با وجود پتانسیل بالایشان، خام و نپخته رها شده شده بودند و بازی با پرداخت بهتر میتوانست خیلی بهتر از چیزی که بود، باشد. نهایتا استقبال سرد منتقدان و بازیکنان اجازه نداد دونتناد روند بلندپروازانهاش را ادامه دهد و آنها ناچار شدند اندکی عقبنشینی کنند. بازی بعدی آنها که به لطف همکاریشان با اسکوئر اینکس رنگ واقعی شدن را دیده بود، توانست نام آنها را بار دیگر بر سر زبانها بیندازد؛ این بار به نیکی! Life is Strange منتقدان زیادی داشت اما با گذشت زمان طرفداران آن بیشتر و بیشتر شدند و امروز این نام به عنوان یکی از مهمترین فرنچایزهای اسکوئر انبکس شناخته میشود. دونتناد ثابت کرد که میتواند در هر ابعاد، یک بازی به یادماندنی بسازد. به شرط اینکه امکانات و مقدمات آن فراهم باشد. زمانی که آنها تصمیم گرفتند گرافیک و تا حد زیادی گیمپلی را فدا کنند و یک بازی ادونچر تمام عیار بسازند، توانستند با Life is Strange به اوج برسند. دلیلش چه بود؟ به این خاطر که ابعاد بازی طوری بود که تیم از پس جمع و جور کردنش بر میآمد. نتیجه هم بدون شک یک بازی به یادماندنی بود. اما متاسفانه امروز باید بنویسم تیم دونتناد مجددا موقعیتش را یادش رفت و بلند پروازی کرد. یک بار دیگر آنها سعی کردند بازیای بسازند که هنوز برایش آماده نیستند و ناشر درست و درمانی هم برای آن ندارند. متاسفانه Vampyr، بازیای که برای سالها چشم امیدمان را به خودش دوخته بود، یک لقمهی بزرگتر از دهان دیگر است که قربانی جاهطلبی شده.
پرگویی در روایت و عمق کم
قصهی بازی روایتگر ماجرای پزشکی است که